کتابخانه دیجیتال


    با دو بار کلیک روی واژه‌ها یا انتخاب متن و کلیک روی آنها می‌توانید آنها را در لغتنامه ی دهخدا جستجو کنید

    گرد ماه از مشک چنبر کرده‌ئی

    ماه را از مشک زیور کرده‌ئی

    شام شبگون قمر فرسای را

    سایبان مهر انور کرده‌ئی

    در شبستان عبیر افشان زلف

    شمع کافوری ز رخ بر کرده‌ئی

    از چه رو بستانسرای خلد را

    منزل هندوی کافر کرده‌ئی

    روز را در سایهٔ شب برده‌ئی

    شام را پیرایهٔ خور کرده‌ئی

    لعل در پاش زمرد پوش را

    پرده‌دار عقد گوهر کرده‌ئی

    تا به دست آورده‌ئی طغرای حسن

    ملک خوبی را مسخر کرده‌ئی

    ای مه آتش عذار آن آب خشک

    کابگیر آتش تر کرده‌ئی

    بر کفم نه گر چه خون جان ماست

    آنکه در نصفی و ساغر کرده‌ئی

    جان خواجو را ز جعد عنبرین

    هر زمان طوقی معنبر کرده‌ئی

شما می توانید این مطلب را با صدای خود ضبط کنید و برای دیگران به یادگار بگذارید.

کافی ست فایل مورد نظر را انتخاب کنید و برای ما ارسال کنید. صوت شما پس از تایید ، در سایت نمایش داده خواهد شد.

توجه داشته باشید که برای هر مطلب فقط یک فایل می توانید ارسال کنید و با هر بار ارسال ، فایل های قبلی حذف خواهند شد.

یک فایل آپلود کنید
فرمت های mp3 و wav پذیرفته می شوند.

نظرات

Captcha