کتابخانه دیجیتال


    با دو بار کلیک روی واژه‌ها یا انتخاب متن و کلیک روی آنها می‌توانید آنها را در لغتنامه ی دهخدا جستجو کنید

    در باز جان گر آرزوی جان طلب کنی

    بگذر ز سر اگر سر و سامان طلب کنی

    در تنگنای کفر فرو مانده‌ئی هنوز

    وانگه فضای عالم ایمان طلب کنی

    زخمی نخوردی از چه کنی مرهم التماس

    دردی نیافتی ز چه درمان طلب کنی

    در مرتبت بپایهٔ دربان نمی‌رسی

    وین طرفه‌تر که ملکت سلطان طلب کنی

    خرمن بباد بر دهی از بهر گندمی

    وینم عجب که روضهٔ رضوان طلب کنی

    یکشب بکنج کلبهٔ احزان نکرده روز

    از باد بوی یوسف کنعان طلب کنی

    هر چوب کان ز دست شبانی در اوفتد

    زان معجزات موسی عمران طلب کنی

    آئی بدیر و روی بگردانی از حرم

    و انفاس عیسی از دم رهبان طلب کنی

    همچون خضر ز تیرگی نفس در گذر

    گر زانکه آب چشمهٔ حیوان طلب کنی

    خواجو چو وصل یار پریچهره یافتی

    دیوی مگر که ملک سلیمان طلب کنی

شما می توانید این مطلب را با صدای خود ضبط کنید و برای دیگران به یادگار بگذارید.

کافی ست فایل مورد نظر را انتخاب کنید و برای ما ارسال کنید. صوت شما پس از تایید ، در سایت نمایش داده خواهد شد.

توجه داشته باشید که برای هر مطلب فقط یک فایل می توانید ارسال کنید و با هر بار ارسال ، فایل های قبلی حذف خواهند شد.

یک فایل آپلود کنید
فرمت های mp3 و wav پذیرفته می شوند.

نظرات

Captcha