به تارنماری گنجینه فارسی خوش آمدید. لطفا در معرفی تارنمای گنجینه فارسی ما را یاری بفرمایید
برآمد ماهم از میدان سواره
ز عنبر طوق و از زر کرده یاره
گرفته از میان ماکناری
ولی ما غرقهٔ خون بر کناره
شود در گردن جانم سلاسل
خیال زلف او شبهای تاره
برویم گر بخندد چرخ گوید
مگر در روز میبینیم ستاره
چو در خاکم نهند از گوشهٔ چشم
کنم در گوشهٔ چشمش نظاره
تعالیالله چنان زیبا نگاری
برش چون سیم و دل چون سنگ خاره
چو در طرف کمر بند تو بینم
ز چشم من بیفتد لعل پاره
وضو سازم به آب چشم و هر دم
کنم برخاک کویت استخاره
اگر عشقت بریزد خون خواجو
بجز بیچارگی با او چه چاره
شما می توانید این مطلب را با صدای خود ضبط کنید و برای دیگران به یادگار بگذارید.
کافی ست فایل مورد نظر را انتخاب کنید و برای ما ارسال کنید. صوت شما پس از تایید ، در سایت نمایش داده خواهد شد.
توجه داشته باشید که برای هر مطلب فقط یک فایل می توانید ارسال کنید و با هر بار ارسال ، فایل های قبلی حذف خواهند شد.