کتابخانه دیجیتال


    با دو بار کلیک روی واژه‌ها یا انتخاب متن و کلیک روی آنها می‌توانید آنها را در لغتنامه ی دهخدا جستجو کنید

    در باغ چون بالای تو سروی ندیدم راستی

    بنشین که آشوب از جهان برخاست چون برخاستی

    چون عدل سلطان جهان کیخسرو خسرو نشان

    عالم بروی دلستان چون گلستان آراستی

    ای ساعد سیمین تو خون دل ما ریخته

    گر دعوی قتلم کنی داری گوا در آستی

    بر چینیان آشفته هندوی تو از شوریدگی

    در جادوان پیوسته ابروی تو از ناراستی

    روی چو مه آراستی زلف سیه پیراستی

    وین شخص زار زرد را از مهر چون برکاستی

    در تاب می‌شد جان مه چون چهره می‌افروختی

    تاریک می‌شد چشم شب چون طره می پیراستی

    خواجو گر از مهر رخت آتش پرستی پیشه کرد

    چون پرده بگشودی ز رخ عذر گناهش خواستی

شما می توانید این مطلب را با صدای خود ضبط کنید و برای دیگران به یادگار بگذارید.

کافی ست فایل مورد نظر را انتخاب کنید و برای ما ارسال کنید. صوت شما پس از تایید ، در سایت نمایش داده خواهد شد.

توجه داشته باشید که برای هر مطلب فقط یک فایل می توانید ارسال کنید و با هر بار ارسال ، فایل های قبلی حذف خواهند شد.

یک فایل آپلود کنید
فرمت های mp3 و wav پذیرفته می شوند.

نظرات

Captcha