کتابخانه دیجیتال


    با دو بار کلیک روی واژه‌ها یا انتخاب متن و کلیک روی آنها می‌توانید آنها را در لغتنامه ی دهخدا جستجو کنید

    گفتمش از چه دلم بردی و خونم خوردی

    گفت از آنروی که دل دادی و جان نسپردی

    گفتمش جان ز غمت دادم و سر بنهادم

    گفت خوش باش که اکنون ز کفم جان بردی

    گفتمش در شکرت چند بحسرت نگرم

    گفت درخویش نگه کن که بچشمش خردی

    گفتمش چند کنم ناله و افغان از تو

    گفت خاموش که ما را بفغان آوردی

    گفتمش همنفسم ناله وآه سحرست

    گفت فریاد ز دست تو که بس دم سردی

    گفتمش رنگ رخم گشت ز مهر تو چو کاه

    گفت بر من بجوی گر تو بحسرت مردی

    گفتمش در تو نظر کردم و دل بسپردم

    گفت آخر نه مرا دیدی و جان پروردی

    گفتمش بلبل بستان جمال تو منم

    گفت پیداست که برگرد قفس می‌گردی

    گفتمش کز می لعل تو چنین بی‌خبرم

    گفت خواجو خبرت هست که مستم کردی

شما می توانید این مطلب را با صدای خود ضبط کنید و برای دیگران به یادگار بگذارید.

کافی ست فایل مورد نظر را انتخاب کنید و برای ما ارسال کنید. صوت شما پس از تایید ، در سایت نمایش داده خواهد شد.

توجه داشته باشید که برای هر مطلب فقط یک فایل می توانید ارسال کنید و با هر بار ارسال ، فایل های قبلی حذف خواهند شد.

یک فایل آپلود کنید
فرمت های mp3 و wav پذیرفته می شوند.

نظرات

Captcha