کتابخانه دیجیتال


    با دو بار کلیک روی واژه‌ها یا انتخاب متن و کلیک روی آنها می‌توانید آنها را در لغتنامه ی دهخدا جستجو کنید

    ای دلم بسته ز زلف سیهت زناری

    نافهٔ مشک تتار از سر زلفت تاری

    خط مشکین تو از غالیه بر صفحهٔ ماه

    گرد آن نقطهٔ موهوم کشد پرگاری

    بر گل عارضت آن خال سیاه افتادست

    همچو زنگی بچه‌ئی بر طرف گلزاری

    گر کسی برخورد از لعل لبت اولی من

    ور دل از دست رود در سر زلفت باری

    کار زلف سیهت گر بدلم در بندست

    سهل باشد اگرش زین بگشاید کاری

    دلم آن طره هندو بسیه کاری برد

    چون فتادم من بیدل به چنان طراری

    نرگس مست تو گر باده چنین پیماید

    نیست ممکن که ز مجلس برود هشیاری

    گرهی از شکن زلف چلیپا بگشای

    تا بهر موی ببندم پس ازین زناری

    ظاهر آنست که ضایع گذرد عمر عزیز

    مگر آن دم که برآری نفسی با یاری

    میل خاطر بگلستان نکشد خواجو را

    اگرش دست دهد طلعت گلرخساری

شما می توانید این مطلب را با صدای خود ضبط کنید و برای دیگران به یادگار بگذارید.

کافی ست فایل مورد نظر را انتخاب کنید و برای ما ارسال کنید. صوت شما پس از تایید ، در سایت نمایش داده خواهد شد.

توجه داشته باشید که برای هر مطلب فقط یک فایل می توانید ارسال کنید و با هر بار ارسال ، فایل های قبلی حذف خواهند شد.

یک فایل آپلود کنید
فرمت های mp3 و wav پذیرفته می شوند.

نظرات

Captcha