کتابخانه دیجیتال


    با دو بار کلیک روی واژه‌ها یا انتخاب متن و کلیک روی آنها می‌توانید آنها را در لغتنامه ی دهخدا جستجو کنید

    چه کرده‌ام که به یک بارم از نظر بفکندی

    نهال کین بنشاندی و بیخ مهر بکندی

    کمین گشودی و برمن طریق عقل ببستی

    کمان کشیدی و چون ناوکم بدور فکندی

    اگر چو مرغ بنالم تو همچو سرو ببالی

    و گر چو ابر بگریم تو همچو غنچه بخندی

    چو آیمت که ببینم مرا ز کوی برانی

    چو خواهمت که در آیم درم بروی ببندی

    توقعست که از بنده سایه باز نگیری

    ولی ترا چه غم از ذره کافتاب بلندی

    پیادگان جگر خسته رنج بادیه دانند

    تو خستگی چه شناسی که بر فراز سمندی

    از آن ملایم طبعی که ما تنیم و تو جانی

    وزان موافق مائی که ما نیم و تو قندی

    بحال خود بگذار ای مقیم صومعه ما را

    تو و عبادت و عرفان و ما و مستی و رندی

    ز من مپرس که خواجو چگونه صید فتادی

    تو حال قید چه دانی که بیخبر ز کمندی

شما می توانید این مطلب را با صدای خود ضبط کنید و برای دیگران به یادگار بگذارید.

کافی ست فایل مورد نظر را انتخاب کنید و برای ما ارسال کنید. صوت شما پس از تایید ، در سایت نمایش داده خواهد شد.

توجه داشته باشید که برای هر مطلب فقط یک فایل می توانید ارسال کنید و با هر بار ارسال ، فایل های قبلی حذف خواهند شد.

یک فایل آپلود کنید
فرمت های mp3 و wav پذیرفته می شوند.

نظرات

Captcha