کتابخانه دیجیتال


    با دو بار کلیک روی واژه‌ها یا انتخاب متن و کلیک روی آنها می‌توانید آنها را در لغتنامه ی دهخدا جستجو کنید

    ای روضهٔ رضوان ز سر کوی تو بابی

    وی چشمهٔ کوثر ز لب لعل تو آبی

    شبهاست که از حسرت روی تو نیاید

    در دیدهٔ بیدار من دلشده خوابی

    مرغ دلم افتاد بدام سر زلفت

    مانند تذوری که بود صید عقابی

    مردم همه گویند که خورشید برآمد

    گر برفکنی در شب تاریک نقابی

    گر کارم از آن سرو خرامنده کنی راست

    دریاب که بالاتر از این نیست ثوابی

    هر روز کشی بر من دلسوخته کینی

    هر لحظه کنی با من بیچاره عتابی

    در میکده گر دیده مرا دست نگیرد

    کس نشنود از همنفسان بوی کبابی

    بر خوان غمت تا نزنم آه جگر سوز

    بر کف ننهد هیچکسم جام شرابی

    هم مردم چشمست که از روی ترحم

    بر رخ زندم دمبدم از دیده گلابی

    در نرگس عاشق کش میگون نظری کن

    تا بنگری از هر طرفی مست و خرابی

    فریاد که آن ماه مغنی دل خواجو

    از چنگ برون برد به آواز ربابی

شما می توانید این مطلب را با صدای خود ضبط کنید و برای دیگران به یادگار بگذارید.

کافی ست فایل مورد نظر را انتخاب کنید و برای ما ارسال کنید. صوت شما پس از تایید ، در سایت نمایش داده خواهد شد.

توجه داشته باشید که برای هر مطلب فقط یک فایل می توانید ارسال کنید و با هر بار ارسال ، فایل های قبلی حذف خواهند شد.

یک فایل آپلود کنید
فرمت های mp3 و wav پذیرفته می شوند.

نظرات

Captcha