کتابخانه دیجیتال


    با دو بار کلیک روی واژه‌ها یا انتخاب متن و کلیک روی آنها می‌توانید آنها را در لغتنامه ی دهخدا جستجو کنید

    خرم آنروز که از خطهٔ کرمان بروم

    دل و جان داده ز دست از پی جانان بروم

    با چنین درد ندانم که چه درمان سازم

    مگر این کز پی آن مایهٔ درمان بروم

    منکه در مصر چو یعقوب عزیزم دارند

    چه نشینم ز پی یوسف کنعان بروم

    بعد از این قافله در راه بکشتی گذرد

    چو من دلشده با دیدهٔ گریان بروم

    گر چه از ظلمت هجران نبرم جان بکنار

    چون سکندر ز پی چشمهٔ حیوان بروم

    تا نگویند که چون سوسن ازو آزادم

    همچو باد از پی آن سرو خرامان بروم

    چون سرم رفت و بسامان نرسیدم بی دوست

    شاید اندر عقبش بی سر و سامان بروم

    اگرش دور مخالف به عراق اندازد

    من به پهلو ز پیش تا به سپاهان بروم

    همچوخواجو گرم از گنج نصیبی ندهند

    رخت بر بندم و زین منزل ویران بروم

شما می توانید این مطلب را با صدای خود ضبط کنید و برای دیگران به یادگار بگذارید.

کافی ست فایل مورد نظر را انتخاب کنید و برای ما ارسال کنید. صوت شما پس از تایید ، در سایت نمایش داده خواهد شد.

توجه داشته باشید که برای هر مطلب فقط یک فایل می توانید ارسال کنید و با هر بار ارسال ، فایل های قبلی حذف خواهند شد.

یک فایل آپلود کنید
فرمت های mp3 و wav پذیرفته می شوند.

نظرات

Captcha