کتابخانه دیجیتال


    با دو بار کلیک روی واژه‌ها یا انتخاب متن و کلیک روی آنها می‌توانید آنها را در لغتنامه ی دهخدا جستجو کنید

    من بیدل نگر از صحبت جانان محروم

    تنم از درد به جان آمده وز جان محروم

    خضر سیراب و من تشنه جگر در ظلمات

    چون سکندر ز لب چشمهٔ حیوان محروم

    آن نگینی که بدو بود ممالک بر پای

    در کف دیو فتادست و سلیمان محروم

    ای طبیب دل مجروح روا می‌داری

    جان من خون شده از رنج و ز درمان محروم

    خاشه چینان زمین روب سراپردهٔ انس

    همه در بندگی و بنده ازینسان محروم

    همچو پروانه نگر مرغ دل ریش مرا

    بال و پر سوخته وز شمع شبستان محروم

    ای مقیمان سر کوی سلاطین آخر

    بنده تا کی بود از حضرت سلطان محروم

    رحمت آرید برآن مرغ سحر خوان چمن

    کو بماند ز گل و طرف گلستان محروم

    عیب خواجو نتوان کرد اگرش جان عزیز

    همچو یعقوب شد از یوسف کنعان محروم

شما می توانید این مطلب را با صدای خود ضبط کنید و برای دیگران به یادگار بگذارید.

کافی ست فایل مورد نظر را انتخاب کنید و برای ما ارسال کنید. صوت شما پس از تایید ، در سایت نمایش داده خواهد شد.

توجه داشته باشید که برای هر مطلب فقط یک فایل می توانید ارسال کنید و با هر بار ارسال ، فایل های قبلی حذف خواهند شد.

یک فایل آپلود کنید
فرمت های mp3 و wav پذیرفته می شوند.

نظرات

Captcha