به تارنماری گنجینه فارسی خوش آمدید. لطفا در معرفی تارنمای گنجینه فارسی ما را یاری بفرمایید
به عقل کی متصور شود فنون جنون
که عقل عین جنونست والجنون فنون
ز عقل بگذر و مجنون زلف لیلی شو
که کل عقل عقیلهست و عقل کل جنون
بنور مهر بیارا درون منظر دل
که کس برون نبرد ره مگر بنور درون
جنون نتیجهٔ عشقست و عقل عین خیال
ولی خیال نماید بعین عقل جنون
بعقل کاشف اسرار عشق نتوان شد
که عقل را به جز از عشق نیست راهنمون
در آن مقام که احرام عشق میبندند
بب دیده طهارت کنند و غسل بخون
شدست این دل مهموز ناقصم با مهر
مثال زلف لفیف پریرخان مقرون
چو من بمیرم اگر ابر را حیا باشد
بجای آب کند خاک من بخون معجون
حیات چیست بقائی فنا درو مضمر
ممات چیست فنائی بقا درو مضمون
اگر جمال تو بینم کدام هوش و قرار
و راز تو هجر گزینم کدام صبر و سکون
چه نیکبخت کسی کو غلام روی تو شد
مبارک آنکه دهد دل بطلعت میمون
اگر بروی تو هر روز مهرم افزونست
نشاط دل نبود جز بمهر روز افزون
محققت نشود سرکاف و نون خواجو
مگر ز زلف چو کاف و خط سیاه چو نون
شما می توانید این مطلب را با صدای خود ضبط کنید و برای دیگران به یادگار بگذارید.
کافی ست فایل مورد نظر را انتخاب کنید و برای ما ارسال کنید. صوت شما پس از تایید ، در سایت نمایش داده خواهد شد.
توجه داشته باشید که برای هر مطلب فقط یک فایل می توانید ارسال کنید و با هر بار ارسال ، فایل های قبلی حذف خواهند شد.