خواجوی کرمانی
غزلیات
غزل شماره ۶۷۲: من بیدل نگر از صحبت جانان محروم
قلم
چینش
وسط چین
راست چین
چپ چین
قلم
ایران سنس
نستعلیق
وزیر
نازنین
تیتر
گلدان
گل
دست نویس
شکسته
مروارید
نیریزی
ثلث
Tahoma
رنگ
اندازه
ارتفاع
سایه
رنگ
تیرگی
وضوح
افقی
عمودی
زمینه
نسبت
1:1
9:16
رنگ
تصاویر پیش فرض
اندازه
متناسب شود
برش داده شود
وضوح
حذف تصویر زمینه
حاشیه
اندازه
رنگ
گردی گوشه
متن
دانلود
می توانید متن را اصلاح نمایید:
من بیدل نگر از صحبت جانان محروم تنم از درد به جان آمده وز جان محروم خضر سیراب و من تشنه جگر در ظلمات چون سکندر ز لب چشمهٔ حیوان محروم آن نگینی که بدو بود ممالک بر پای در کف دیو فتادست و سلیمان محروم ای طبیب دل مجروح روا می داری جان من خون شده از رنج و ز درمان محروم خاشه چینان زمین روب سراپردهٔ انس همه در بندگی و بنده ازینسان محروم همچو پروانه نگر مرغ دل ریش مرا بال و پر سوخته وز شمع شبستان محروم ای مقیمان سر کوی سلاطین آخر بنده تا کی بود از حضرت سلطان محروم رحمت آرید برآن مرغ سحر خوان چمن کو بماند ز گل و طرف گلستان محروم عیب خواجو نتوان کرد اگرش جان عزیز همچو یعقوب شد از یوسف کنعان محروم خواجوی کرمانی