کتابخانه دیجیتال


    با دو بار کلیک روی واژه‌ها یا انتخاب متن و کلیک روی آنها می‌توانید آنها را در لغتنامه ی دهخدا جستجو کنید

    ترا که گنج گشودی ز زخم مار چه غم

    چو شاخ گل بکف آید ز نوک خار چه غم

    اگر هزار فغان کرده است بلبل مست

    چو غنچه پرده بر اندازد از هزار چه غم

    معاشری که مدام از قدح گزیرش نیست

    چو می ز جام فرح نوشد از خمار چه غم

    در آنزمان که شود وصل معنوی حاصل

    بصورت ار نشوی زائر مزار چه غم

    میان لیلی و مجنون چو قرب جانی هست

    اگر چنانکه بود دوری دیار چه غم

    ز روزگار میندیش و کار خویش بساز

    چو روزگار برآمد ز روزگار چه غم

    بزیر بار غم ار پست گشته‌ام غم نیست

    مرا که ترک شتر کرده‌ام ز بار چه غم

    ترا چه غم بود از درد ما که سلطان را

    ز رنج خاطر درویش دلفگار چه غم

    درین میان که گرفتار عشق شد خواجو

    گرش مراد نهد چرخ در کنار چه غم

شما می توانید این مطلب را با صدای خود ضبط کنید و برای دیگران به یادگار بگذارید.

کافی ست فایل مورد نظر را انتخاب کنید و برای ما ارسال کنید. صوت شما پس از تایید ، در سایت نمایش داده خواهد شد.

توجه داشته باشید که برای هر مطلب فقط یک فایل می توانید ارسال کنید و با هر بار ارسال ، فایل های قبلی حذف خواهند شد.

یک فایل آپلود کنید
فرمت های mp3 و wav پذیرفته می شوند.

نظرات

Captcha