کتابخانه دیجیتال


    با دو بار کلیک روی واژه‌ها یا انتخاب متن و کلیک روی آنها می‌توانید آنها را در لغتنامه ی دهخدا جستجو کنید

    گر چه من آب رخ از خاک درت یافته‌ام

    گرد خاطر همه از رهگذرت یافته‌ام

    چون توانم که دل از مهر رخت برگیرم

    زانکه چون صبح به سحرت یافته‌ام

    بنشین یکدم و برآتش تیزم منشان

    که بدود دل و سوز جگرت یافته‌ام

    در شب تیره بسی نوبت مهرت زده‌ام

    تا سحرگه رخ همچون قمرت یافته‌ام

    خسرو از شکر شیرین بهمه عمر نیافت

    آن حلاوت که ز شور شکرت یافته‌ام

    بچه مانند کنم نقش دلارای ترا

    زانکه هر لحظه برنگی دگرت یافته‌ام

    گر چه رفتی و نظر باز گرفتی از من

    هر چه من یافته‌ام از نظرت یافته‌ام

    ای دل خسته چه حالست که از درد فراق

    هردم از بار دگر خسته‌ترت یافته‌ام

    تا خبر یافته‌ئی زان بت مهوش خواجو

    خبرت هست که من بیخبرت یافته‌ام

شما می توانید این مطلب را با صدای خود ضبط کنید و برای دیگران به یادگار بگذارید.

کافی ست فایل مورد نظر را انتخاب کنید و برای ما ارسال کنید. صوت شما پس از تایید ، در سایت نمایش داده خواهد شد.

توجه داشته باشید که برای هر مطلب فقط یک فایل می توانید ارسال کنید و با هر بار ارسال ، فایل های قبلی حذف خواهند شد.

یک فایل آپلود کنید
فرمت های mp3 و wav پذیرفته می شوند.

نظرات

Captcha