کتابخانه دیجیتال


    با دو بار کلیک روی واژه‌ها یا انتخاب متن و کلیک روی آنها می‌توانید آنها را در لغتنامه ی دهخدا جستجو کنید

    بیا که هندوی گیسوی دلستان تو باشم

    قتیل غمزهٔ خونخوار ناتوان تو باشم

    گرم قبول کنی بندهٔ کمین تو گردم

    ورم به تیر زنی ناظر کمان تو باشم

    کنم بقاف هوای تو آشیانه چو عنقا

    بدان امید که مرغی ز آشیان تو باشم

    دلم چو غنچه بخندد چو سر ز خاک برآرم

    ببوی آنکه گیاهی ز بوستان تو باشم

    ز خوابگاه عدم چون بحشر باز نشستم

    براستان که همان خاک آستان تو باشم

    اگر به آب حیاتم هزار بار برآرند

    هنوز سوخته آتش سنان تو باشم

    تو شمع جمعی و خواهم که پیش روی تو میرم

    تو پادشاهی و آیم که پاسبان تو باشم

    مرا بهر زه در آئی مران که در شب رحلت

    درای راه نوردان کاروان تو باشم

    چو از میان تو یک موی در کنار نبینم

    چو موی گردم از آنرو که چون میان تو باشم

    اگر هزار شکایت بود ز دور زمانم

    چگونه شکر نگویم که در زمان تو باشم

    غلام خویشتنم خوان بحکم آنکه چو خواجو

    بخاک راه نیرزم اگر نه زان تو باشم

شما می توانید این مطلب را با صدای خود ضبط کنید و برای دیگران به یادگار بگذارید.

کافی ست فایل مورد نظر را انتخاب کنید و برای ما ارسال کنید. صوت شما پس از تایید ، در سایت نمایش داده خواهد شد.

توجه داشته باشید که برای هر مطلب فقط یک فایل می توانید ارسال کنید و با هر بار ارسال ، فایل های قبلی حذف خواهند شد.

یک فایل آپلود کنید
فرمت های mp3 و wav پذیرفته می شوند.

نظرات

Captcha