کتابخانه دیجیتال


    با دو بار کلیک روی واژه‌ها یا انتخاب متن و کلیک روی آنها می‌توانید آنها را در لغتنامه ی دهخدا جستجو کنید

    من ز دست دیده و دل در بلا افتاده‌ام

    ای عزیزان چون کنم چون مبتلا افتاده‌ام

    هر دم از چشمم چو اشک گرم روراندن که چه

    تا چه افتادست کز چشم شما افتاده‌ام

    کی بود برگ من آن نسرین بدن را کاین زمان

    همچو بلبل در زمستان بینوا افتاده‌ام

    گر چه هر کو می خورد از پا در افتد عاقبت

    من چو دور افتاده‌ام از می چرا افتاده‌ام

    با کسی افتاد کارم کو ز کارم فارغست

    بنگرید آخر که از مستی کجا افتاده‌ام

    ایکه گفتی گر سر این کارداری پای دار

    دست گیر اکنون که از دستت ز پا افتاده‌ام

    آتش مهرم چو در جان شعله زد گرمی مکن

    گر چون ذره زیر بامت از هوا افتاده‌ام

    می‌روی مجموع و من پیوسته همچون گیسویت

    از پریشانی که هستم در قفا افتاده‌ام

    قاضی ار گوید که خواجو چون درین کار اوفتاد

    گو مکن آنکار کز حکم قضا افتاده‌ام

شما می توانید این مطلب را با صدای خود ضبط کنید و برای دیگران به یادگار بگذارید.

کافی ست فایل مورد نظر را انتخاب کنید و برای ما ارسال کنید. صوت شما پس از تایید ، در سایت نمایش داده خواهد شد.

توجه داشته باشید که برای هر مطلب فقط یک فایل می توانید ارسال کنید و با هر بار ارسال ، فایل های قبلی حذف خواهند شد.

یک فایل آپلود کنید
فرمت های mp3 و wav پذیرفته می شوند.

نظرات

Captcha