کتابخانه دیجیتال


    با دو بار کلیک روی واژه‌ها یا انتخاب متن و کلیک روی آنها می‌توانید آنها را در لغتنامه ی دهخدا جستجو کنید

    من از آن لحظه که در چشم تو دیدم مستم

    کارم از دست برون رفت که گیرد دستم

    دیشب آندل که بزنجیر نگه نتوان داشت

    بیخود آوردم و در حلقهٔ زلفت بستم

    این خیالیست که در گرد سمند تو رسم

    زانکه چون خاک بزیر سم اسبت پستم

    هر که با زلف گرهگیر تو پیوندی ساخت

    ببریدم ز همه خلق و درو پیوستم

    من نه امروز بدام تو در افتادم و بس

    که گرفتار غم عشق توام تا هستم

    تا برفتی نتوانم که شبی تا دم صبح

    از دل و دیده درودت ز قفا نفرستم

    بیش ازینم هدف تیر ملامت مکنید

    که برون رفت عنان از کف و تیر از شستم

    گرکنم جامه به خونابه نمازی چه عجب

    که ز جان دست بخون دل ساغر شستم

    باز خواجو که مرا کوفته خاطر می‌داشت

    برگرفتم ز دل سوخته و وارستم

شما می توانید این مطلب را با صدای خود ضبط کنید و برای دیگران به یادگار بگذارید.

کافی ست فایل مورد نظر را انتخاب کنید و برای ما ارسال کنید. صوت شما پس از تایید ، در سایت نمایش داده خواهد شد.

توجه داشته باشید که برای هر مطلب فقط یک فایل می توانید ارسال کنید و با هر بار ارسال ، فایل های قبلی حذف خواهند شد.

یک فایل آپلود کنید
فرمت های mp3 و wav پذیرفته می شوند.

نظرات

Captcha