کتابخانه دیجیتال


    با دو بار کلیک روی واژه‌ها یا انتخاب متن و کلیک روی آنها می‌توانید آنها را در لغتنامه ی دهخدا جستجو کنید

    دوری از ما مکن ای چشم بد از روی تو دور

    زانکه جانی تو و از جان نتوان بود صبور

    بی ترنج تو بود میوهٔ جنت همه نار

    لیک با طلعت تو نار جهنم همه نور

    بنده یاقوت ترا از بن دندان لؤلؤ

    در خط از سنبل مشکین سیاهت کافور

    چشمت از دیدهٔ ما خون جگر می‌طلبد

    روشنست این که به جز باده نخواهد مخمور

    سلسبیلست می از دست تو در صحن چمن

    خاصه اکنون که جان باغ بهشتست و تو حور

    خیز تا رخت تصوف بخرابات کشیم

    که ز تسبیح ملولیم و ز سجاده نفور

    از پی پرتو انوار تجلی جمال

    همچو موسی ارنی گوی رخ آریم بطور

    هر که نوشید می بیخودی از جام الست

    مست و مدهوش سر از خاک برآرد بنشور

    چون مغان از تو بصد پایه فرا پیشترند

    تو بدین زهد چهل ساله چه باشی مغرور

    ساقیا باده بگردان که بغایت حیف است

    ما بدینگونه ز می مست و می از ما مستور

    حور با شاهد ما لاف لطافت می‌زد

    لیکن از منظر او معترف آمد بقصور

    بینم آیا که طبیبم بسر آید روزی

    من بر چشم خوشش مرده و چشمش رنجور

    برو از منطق خواجو بشنو قصهٔ عشق

    زانکه خوشتر بود از لهجهٔ داود زبور

شما می توانید این مطلب را با صدای خود ضبط کنید و برای دیگران به یادگار بگذارید.

کافی ست فایل مورد نظر را انتخاب کنید و برای ما ارسال کنید. صوت شما پس از تایید ، در سایت نمایش داده خواهد شد.

توجه داشته باشید که برای هر مطلب فقط یک فایل می توانید ارسال کنید و با هر بار ارسال ، فایل های قبلی حذف خواهند شد.

یک فایل آپلود کنید
فرمت های mp3 و wav پذیرفته می شوند.

نظرات

Captcha