کتابخانه دیجیتال


    با دو بار کلیک روی واژه‌ها یا انتخاب متن و کلیک روی آنها می‌توانید آنها را در لغتنامه ی دهخدا جستجو کنید

    حسد از هیچ ندارم مگر از پیرهنش

    که جز او کیست که برخورد ز سیمین بدنش

    می لعل ار چه لطیفست در آن جام عقیق

    آن ندارد ز لطافت که در آن جامه تنش

    گر در آئینه در آن صورت زیبا نگرد

    بو که معلوم شود صورت احوال منش

    بوی پیراهن یوسف ز صبا می‌شنوم

    یا ز بستان ارم نفحهٔ بوی سمنش

    باغبان گر به گلستان نگذارد ما را

    حبذانکهت انفاس نسیم چمنش

    نتواند که شود بلبل بیچاره خموش

    چو نسیم سحری بر خورد از نسترنش

    دهن تنگ ورا وصف نمی‌آرم کرد

    زانکه دانم که نگنجد سخنی در دهنش

    بسکه در چنگ فراق تو چو نی می‌نالم

    هیچکس نیست که یکبار بگوید مزنش

    خواجو از چشمهٔ نوش تو چو راند سخنی

    می‌چکد هر نفسی آب حیات از سخنش

شما می توانید این مطلب را با صدای خود ضبط کنید و برای دیگران به یادگار بگذارید.

کافی ست فایل مورد نظر را انتخاب کنید و برای ما ارسال کنید. صوت شما پس از تایید ، در سایت نمایش داده خواهد شد.

توجه داشته باشید که برای هر مطلب فقط یک فایل می توانید ارسال کنید و با هر بار ارسال ، فایل های قبلی حذف خواهند شد.

یک فایل آپلود کنید
فرمت های mp3 و wav پذیرفته می شوند.

نظرات

Captcha