کتابخانه دیجیتال


    با دو بار کلیک روی واژه‌ها یا انتخاب متن و کلیک روی آنها می‌توانید آنها را در لغتنامه ی دهخدا جستجو کنید

    مبرید نام عنبر بر زلف چون کمندش

    مکنید یاد شکر برلعل همچو قندش

    بدو چشم شوخ جادو بربود خوابم از چشم

    مرساد چشم زخمی بدو چشم چشم بندش

    نکنم خلاف رایش بجفا و جور دشمن

    که محب دوست بیمی نبود ز هر گزندش

    چو بدامنش غباری ز جهان نمی‌پسندم

    چه پسندد از حسودم سخنان ناپسندش

    به کمندش احتیاجی نبود بصید وحشی

    که گرش بتیغ راند نکشد سر از کمندش

    نه منم اسیر تنها بکمند یار زیبا

    که بشهر اودرآمد که نگشت شهر بندش

    مکنید عیب خواجو که اسیر و پای بندست

    که اگر نمی‌کشندش به عتاب می‌کشندش

شما می توانید این مطلب را با صدای خود ضبط کنید و برای دیگران به یادگار بگذارید.

کافی ست فایل مورد نظر را انتخاب کنید و برای ما ارسال کنید. صوت شما پس از تایید ، در سایت نمایش داده خواهد شد.

توجه داشته باشید که برای هر مطلب فقط یک فایل می توانید ارسال کنید و با هر بار ارسال ، فایل های قبلی حذف خواهند شد.

یک فایل آپلود کنید
فرمت های mp3 و wav پذیرفته می شوند.

نظرات

Captcha