کتابخانه دیجیتال


    با دو بار کلیک روی واژه‌ها یا انتخاب متن و کلیک روی آنها می‌توانید آنها را در لغتنامه ی دهخدا جستجو کنید

    بیرون ز کمر هیچ ندیدم ز میانش

    جز خنده نشانی نشنیدم ز دهانش

    زان نادرهٔ دور زمان هر که خبر یافت

    نبود خبر از حادثهٔ دور زمانش

    بگذشت و نظر بر من بیچاره نیفکند

    او باد گران و من مسکین نگرانش

    بلبل نبود در چمنش برگ و نوائی

    چون گلبن خندان ببرد باد خزانش

    سر وار ز لب چشمه برآید چو درآید

    بر چشم کنم جای سهی سرو روانش

    عقل ار منصور شودش طلعت لیلی

    مجنون شود از سلسلهٔ مشک فشانش

    کی شرح دهد خامه حدیث دل ریشم

    زینگونه که خون می‌رود از تیغ زبانش

    گو از سرمیدان بلا خیمه برون زن

    عاشق که تحمل نبود تیغ و سنانش

    نقاش چو در نقش دلارای تو بیند

    واله شود و خامه درافتد ز بنانش

    هر خسته که جان پیش سنان توسپر ساخت

    هم زخم سنان تو کند مرهم جانش

    خواجو چو تصور کند آن جان جهان را

    دیگر متصورنشود جان و جهانش

شما می توانید این مطلب را با صدای خود ضبط کنید و برای دیگران به یادگار بگذارید.

کافی ست فایل مورد نظر را انتخاب کنید و برای ما ارسال کنید. صوت شما پس از تایید ، در سایت نمایش داده خواهد شد.

توجه داشته باشید که برای هر مطلب فقط یک فایل می توانید ارسال کنید و با هر بار ارسال ، فایل های قبلی حذف خواهند شد.

یک فایل آپلود کنید
فرمت های mp3 و wav پذیرفته می شوند.

نظرات

Captcha