کتابخانه دیجیتال


    با دو بار کلیک روی واژه‌ها یا انتخاب متن و کلیک روی آنها می‌توانید آنها را در لغتنامه ی دهخدا جستجو کنید

    گر یار یار باشدت ای یار غم مخور

    گنجت چو دست می‌دهد از مار غم مخور

    بر مقتضای قول حکیمان روزگار

    اندک بنوش باده و بسیار غم مخور

    دستار صوفیانه و دلق مرقعت

    گر رهن شد بخانهٔ خمار غم مخور

    کارت چو شد ز دست و تو انکار می‌کنی

    اقرار کن برندی و زانکار غم مخور

    چون دوست در نظر بود از دشمنت چه غم

    چون گل بدست باشدت از خار غم مخور

    با طلعت حبیب چه اندیشه از رقیب

    چون یار حاضرست ز اغیار غم مخور

    گردرد دل دوا شود ایدوست شاد زی

    ور غمگسار غم بود ای یار غم مخور

    چون زر به دست نیست ز طرار غم مدار

    چون سر ز دست رفت ز دستار غم مخور

    خواجو مدام جرعهٔ مستان عشق نوش

    وز اعتراض مردم هشیار غم مخور

شما می توانید این مطلب را با صدای خود ضبط کنید و برای دیگران به یادگار بگذارید.

کافی ست فایل مورد نظر را انتخاب کنید و برای ما ارسال کنید. صوت شما پس از تایید ، در سایت نمایش داده خواهد شد.

توجه داشته باشید که برای هر مطلب فقط یک فایل می توانید ارسال کنید و با هر بار ارسال ، فایل های قبلی حذف خواهند شد.

یک فایل آپلود کنید
فرمت های mp3 و wav پذیرفته می شوند.

نظرات

Captcha