کتابخانه دیجیتال


    با دو بار کلیک روی واژه‌ها یا انتخاب متن و کلیک روی آنها می‌توانید آنها را در لغتنامه ی دهخدا جستجو کنید

    بیار باده که شب ظلمتست و شاهد نور

    شراب کوثر و مجلس بهشت و ساقی حور

    کمینه خادمهٔ بزمگاه ماست نشاط

    کهینه خادم خلوتسرای ماست سرور

    معطرست دماغ معاشران ز بخار

    معنبرست مشام صبوحیان ز بخور

    ببند خادم ایوان در سراچه که ما

    بدوست مشتغلیم و ز غیر دوست نفور

    ز نور عشق برافروز شمع منظر دل

    به حکم آنکه مه از مهر می‌پذیرد نور

    دلی که همدم مرغان لن ترانی نیست

    کجا بگوش وی آید صفیر طایر طور

    مرا ز میکده پرهیز کردن اولیتر

    که گفته‌اند بپرهیز به شود رنجور

    ولی چنین که منم بیخود از شراب الست

    بهوش باز نیایم مگر بروز نشور

    ز شکر تو مرا صبر به که شیرینی

    طبیب منع کند از طبیعت محرور

    ولی ز لعل تو صبرم خلاف امکانست

    که می پرست نباشد ز جام باده صبور

    فروغ چهره‌ات از تاب طره پنداری

    که آفتاب شود طالع از شب دیجور

    چه دور باشد ارت ذره ئی نباشد مهر

    که ماه چارده دایم ز مهر باشد دور

    به روی همنفسی خوش بود نظر ور نی

    ز ناظری چه تمتع که نبودش منظور

    ز جام عشق تو خواجو چنین که مست افتاد

    بروز حشر سر از خاک برکند مخمور

شما می توانید این مطلب را با صدای خود ضبط کنید و برای دیگران به یادگار بگذارید.

کافی ست فایل مورد نظر را انتخاب کنید و برای ما ارسال کنید. صوت شما پس از تایید ، در سایت نمایش داده خواهد شد.

توجه داشته باشید که برای هر مطلب فقط یک فایل می توانید ارسال کنید و با هر بار ارسال ، فایل های قبلی حذف خواهند شد.

یک فایل آپلود کنید
فرمت های mp3 و wav پذیرفته می شوند.

نظرات

Captcha