کتابخانه دیجیتال


    با دو بار کلیک روی واژه‌ها یا انتخاب متن و کلیک روی آنها می‌توانید آنها را در لغتنامه ی دهخدا جستجو کنید

    کارم از بی سیمی ار چون زر نباشد گومباش

    بینوائی را نوائی گر نباشد گو مباش

    لاله را با آن دل پرخون اگر چون غنچه‌اش

    قرطهٔ زنگارگون در بر نباشد گو مباش

    منکه چون سرو از جهان یکباره آزاد آمدم

    دامنم چون نرگس ار پر زر نباشد گومباش

    چون دلم را نور معنی رهنمائی می‌کند

    در ره صورت گرم رهبر نباشد گو مباش

    آنکه سلطان سپهر از نور رایش ذره‌ئیست

    سایهٔ خورشیدش ار بر سر نباشد گومباش

    وانکه سیر همتش ز ایوان کیوان برترست

    گر جنابش ز آسمان برتر نباشد گو مباش

    با فروغ نیر اعظم رواق چرخ را

    گر شعاع لمعهٔ اختر نباشد گو مباش

    چون روانم تازه می‌گردد ببوی زلف یار

    گر نسیم نکهت عنبر نباشد گو مباش

    پیش خواجو هر دو عالم کاه برگی بیش نیست

    ور کسی را این سخن باور نباشد گو مباش

شما می توانید این مطلب را با صدای خود ضبط کنید و برای دیگران به یادگار بگذارید.

کافی ست فایل مورد نظر را انتخاب کنید و برای ما ارسال کنید. صوت شما پس از تایید ، در سایت نمایش داده خواهد شد.

توجه داشته باشید که برای هر مطلب فقط یک فایل می توانید ارسال کنید و با هر بار ارسال ، فایل های قبلی حذف خواهند شد.

یک فایل آپلود کنید
فرمت های mp3 و wav پذیرفته می شوند.

نظرات

Captcha