کتابخانه دیجیتال


    با دو بار کلیک روی واژه‌ها یا انتخاب متن و کلیک روی آنها می‌توانید آنها را در لغتنامه ی دهخدا جستجو کنید

    شوریده‌ئیست زلف تو کز بند جسته است

    خط تو آن نبات که از قند رسته است

    آن هندوی سیه که تواش بند کرده‌ئی

    بسیار قلب صف‌شکنان کو شکسته است

    گر زانک روی و موی تو آشوب عالمست

    ما را شبی مبارک و روزی خجسته است

    هر چند نیست با کمرت هیچ در میان

    خود را به زر نگر که چنان بر تو بسته است

    با من مکن به پستهٔ شیرین مضایقت

    آخر نه شهر جمله پر از قند و پسته است

    دانی که برعذار تو خال سیاه چیست

    زاغی که بر کنارهٔ باغی نشسته است

    من چون ز دام عشق رهائی طلب کنم

    کانکس که خسته است بتیغ تو رسته است

    گفتم که چشم مست تو خونم بریخت گفت

    یک لحظه تن بزن که بخسبد که خسته است

    خواجو چنین که اشک تو بینم ز تاب مهر

    گوئی مگر که رشتهٔ پروین گسسته است

شما می توانید این مطلب را با صدای خود ضبط کنید و برای دیگران به یادگار بگذارید.

کافی ست فایل مورد نظر را انتخاب کنید و برای ما ارسال کنید. صوت شما پس از تایید ، در سایت نمایش داده خواهد شد.

توجه داشته باشید که برای هر مطلب فقط یک فایل می توانید ارسال کنید و با هر بار ارسال ، فایل های قبلی حذف خواهند شد.

یک فایل آپلود کنید
فرمت های mp3 و wav پذیرفته می شوند.

نظرات

Captcha