کتابخانه دیجیتال


    با دو بار کلیک روی واژه‌ها یا انتخاب متن و کلیک روی آنها می‌توانید آنها را در لغتنامه ی دهخدا جستجو کنید

    چنانکه صید دل آن چشم آهوانه کند

    پلنگ صید فکن قصد آهوان نکند

    چو تیر غمزهٔ خونریز در کمان آرد

    دل شکستهٔ صاحبدلان نشانه کند

    سپاه زنگ چو از چین بنیمروز کشد

    شکنج زلف و بناگوش را بهانه کند

    هزار دل ز سر شانه‌اش فرو بارد

    چو ترک سیم عذارم نغوله شانه کند

    بدانکه مرغ دل خسته‌ئی بقید آرد

    ز زلف تا فتنه دام و ز خال دانه کند

    ازین قدر چه کم آید ز قدر و حشمت شاه

    که یک نظر بگدایان خیلخانه کند

    اگر بچرخ برافشاند آستین رسدش

    کسی که سرمه از آن خاک آستانه کند

    کجا رسم بمکانت که پشه نتواند

    که در نشیمن سیمرغ آشیانه کند

    چو بر زمانه بهر حال اعتمادی نیست

    نه عاقلست که او تکیه بر زمانه کند

    دل شکستهٔ خواجو چو از میانه ربود

    چرا ندیده گناهی ازو کرانه کند

شما می توانید این مطلب را با صدای خود ضبط کنید و برای دیگران به یادگار بگذارید.

کافی ست فایل مورد نظر را انتخاب کنید و برای ما ارسال کنید. صوت شما پس از تایید ، در سایت نمایش داده خواهد شد.

توجه داشته باشید که برای هر مطلب فقط یک فایل می توانید ارسال کنید و با هر بار ارسال ، فایل های قبلی حذف خواهند شد.

یک فایل آپلود کنید
فرمت های mp3 و wav پذیرفته می شوند.

نظرات

Captcha