کتابخانه دیجیتال


    با دو بار کلیک روی واژه‌ها یا انتخاب متن و کلیک روی آنها می‌توانید آنها را در لغتنامه ی دهخدا جستجو کنید

    دیشب همه منزل من کوی مغان بود

    وز نالهٔ من مرغ صراحی بفغان بود

    همچون قدحم تا سحر از آتش سودا

    خون جگر از دیدهٔ گرینده روان بود

    با طلعت آن نادرهٔ دور زمانم

    مشنو که غم از حادثهٔ دور زمان بود

    بی شهد شکر ریز وی از فرط حرارت

    چون شمع شبستان دل من در خفقان بود

    باز از فلک پیر باومید وصالش

    پیرانه سرم آرزوی بخت جوان بود

    از جرعهٔ می بزمگه باده گساران

    چون چشم من از خون جگر لاله ستان بود

    ناگاه ز میخانه برون آمد و بنشست

    آن فتنه که آرام دل و مونس جان بود

    در داد شرابی ز لب لعل و مرا گفت

    در مجلس ما بی می نوشین نتوان بود

    چون دید که از دست شدم گفت که خواجو

    هشدار که پایت بشد از جای و چنان بود

شما می توانید این مطلب را با صدای خود ضبط کنید و برای دیگران به یادگار بگذارید.

کافی ست فایل مورد نظر را انتخاب کنید و برای ما ارسال کنید. صوت شما پس از تایید ، در سایت نمایش داده خواهد شد.

توجه داشته باشید که برای هر مطلب فقط یک فایل می توانید ارسال کنید و با هر بار ارسال ، فایل های قبلی حذف خواهند شد.

یک فایل آپلود کنید
فرمت های mp3 و wav پذیرفته می شوند.

نظرات

Captcha