به تارنماری گنجینه فارسی خوش آمدید. لطفا در معرفی تارنمای گنجینه فارسی ما را یاری بفرمایید
نالهئی کان ز دل چنگ برون میآید
گر بدانی ز دل سنگ برون میآید
صورت عشق چه نقشیست که از پردهٔ غیب
هر زمانی بد گرینگ برون میآید
از نم دیده و خون جگر فرهادست
هر گل و لاله که از سنگ برون میآید
می چون زنگ بده کاینهٔ خاطر ما
باده میبیند و از زنگ برون میآید
دلم از پرده برون میرود از غایت شوق
هر نفس کان صنم شنگ برون میآید
هر که در میکده از پیر مغان خرقه گرفت
شاید ار چون قدح از رنگ برون میآید
میشود ساکن خاک در میخانهٔ عشق
هر که از خانه فرهنگ برون میآید
جان می گشت مگر دیدهٔ خواجو که ازو
دمبدم باده چون زنگ برون میآید
شما می توانید این مطلب را با صدای خود ضبط کنید و برای دیگران به یادگار بگذارید.
کافی ست فایل مورد نظر را انتخاب کنید و برای ما ارسال کنید. صوت شما پس از تایید ، در سایت نمایش داده خواهد شد.
توجه داشته باشید که برای هر مطلب فقط یک فایل می توانید ارسال کنید و با هر بار ارسال ، فایل های قبلی حذف خواهند شد.