به تارنماری گنجینه فارسی خوش آمدید. لطفا در معرفی تارنمای گنجینه فارسی ما را یاری بفرمایید
به مهر روی تو در آفتاب نتوان دید
ببوی زلف تودر مشک ناب نتوان دید
دو چشم مست تو دیشب بخواب میدیدم
ولی چه سود که آن جز بخواب نتوان دید
اگر چه آب رخت عین آتشست ولیک
فروغ آتش رویت در آب نتوان دید
چو ماه مهر فروزت به زیر سایهٔ شب
به هیچ روی مهی شب نقاب نتوان دید
رخ تو در شکن زلف پرشکن دیدم
اگر چه در شب تار آفتاب نتوان دید
خواص چشمهٔ نوشت که جوهر روحست
بیار باده که جز در شراب نتوان دید
دل شکستهٔ خواجو خراب گشت و وراست
که گنج عشق تو جز در خراب نتوان دید
شما می توانید این مطلب را با صدای خود ضبط کنید و برای دیگران به یادگار بگذارید.
کافی ست فایل مورد نظر را انتخاب کنید و برای ما ارسال کنید. صوت شما پس از تایید ، در سایت نمایش داده خواهد شد.
توجه داشته باشید که برای هر مطلب فقط یک فایل می توانید ارسال کنید و با هر بار ارسال ، فایل های قبلی حذف خواهند شد.