خواجوی کرمانی
غزلیات
غزل شماره ۴۶۰: نالهئی کان ز دل چنگ برون میآید
قلم
چینش
وسط چین
راست چین
چپ چین
قلم
ایران سنس
نستعلیق
وزیر
نازنین
تیتر
گلدان
گل
دست نویس
شکسته
مروارید
نیریزی
ثلث
Tahoma
رنگ
اندازه
ارتفاع
سایه
رنگ
تیرگی
وضوح
افقی
عمودی
زمینه
نسبت
1:1
9:16
رنگ
تصاویر پیش فرض
اندازه
متناسب شود
برش داده شود
وضوح
حذف تصویر زمینه
حاشیه
اندازه
رنگ
گردی گوشه
متن
دانلود
می توانید متن را اصلاح نمایید:
ناله ئی کان ز دل چنگ برون می آید گر بدانی ز دل سنگ برون می آید صورت عشق چه نقشیست که از پردهٔ غیب هر زمانی بد گرینگ برون می آید از نم دیده و خون جگر فرهادست هر گل و لاله که از سنگ برون می آید می چون زنگ بده کاینهٔ خاطر ما باده می بیند و از زنگ برون می آید دلم از پرده برون می رود از غایت شوق هر نفس کان صنم شنگ برون می آید هر که در میکده از پیر مغان خرقه گرفت شاید ار چون قدح از رنگ برون می آید میشود ساکن خاک در میخانهٔ عشق هر که از خانه فرهنگ برون می آید جان می گشت مگر دیدهٔ خواجو که ازو دمبدم باده چون زنگ برون می آید خواجوی کرمانی