کتابخانه دیجیتال


    با دو بار کلیک روی واژه‌ها یا انتخاب متن و کلیک روی آنها می‌توانید آنها را در لغتنامه ی دهخدا جستجو کنید

    دوش کز طوفان اشکم آب دریا رفته بود

    از گرستن دیده نتوانست یک ساعت غنود

    مردم چشم مرا خون دل از سر می‌گذشت

    گر چه کار دیده از خونابهٔ دل می‌گشود

    آه آتش بار من هر دم برآوردی چو باد

    از نهاد نه رواق چرخ دود اندود دود

    صدمهٔ غوغای من ستر کواکب می‌درید

    صیقل فریاد من زنگار گردون می‌زدود

    از دل آتش می‌زدم در صدرهٔ خارای کوه

    زانسبب کوه گرانم دل گرانی می‌نمود

    هر نفس آهم ز شاخ سدره آتش می‌فروخت

    هر دم افغانم کلاه از فرق فرقد می‌ربود

    مطرب بلبل نوای چرخ می‌زد بر رباب

    هر ترنم کز ترنم ساز طبعم می‌شنود

    بخت بیدارم در خلوت بزد کای بی خبر

    دولت آمد خفته‌ئی برخیز و در بگشای زود

    من ز شادی بیخود از خلوتسرا جستم برون

    سروری دیدم که فرقش سطح گردون می بسود

    کار خواجو یافت از دیدار میمونش نظام

    انتظاری رفت لیکن عاقبت محمود بود

شما می توانید این مطلب را با صدای خود ضبط کنید و برای دیگران به یادگار بگذارید.

کافی ست فایل مورد نظر را انتخاب کنید و برای ما ارسال کنید. صوت شما پس از تایید ، در سایت نمایش داده خواهد شد.

توجه داشته باشید که برای هر مطلب فقط یک فایل می توانید ارسال کنید و با هر بار ارسال ، فایل های قبلی حذف خواهند شد.

یک فایل آپلود کنید
فرمت های mp3 و wav پذیرفته می شوند.

نظرات

Captcha