به تارنماری گنجینه فارسی خوش آمدید. لطفا در معرفی تارنمای گنجینه فارسی ما را یاری بفرمایید
مرا وقتی نگاری خرگهی بود
که قدش غیرت سرو سهی بود
نه از باغش مرا برگ جدائی
نه از سیبش مرا روی بهی بود
بشب روشن شدی راهم ز رویش
ز مویش گر چه بیم گمرهی بود
ز چشم آهوانش خواب خرگوش
نه از مستی ز عین روبهی بود
سخن کوته کنم دور از جمالش
مراد از عمر خویشم کوتهی بود
رخم پر ناردان میشد ز خوناب
که از نارش دمی دستم تهی بود
ز مردان رهش خواجو در این راه
کسی کو جان بداد آنکس رهی بود
شما می توانید این مطلب را با صدای خود ضبط کنید و برای دیگران به یادگار بگذارید.
کافی ست فایل مورد نظر را انتخاب کنید و برای ما ارسال کنید. صوت شما پس از تایید ، در سایت نمایش داده خواهد شد.
توجه داشته باشید که برای هر مطلب فقط یک فایل می توانید ارسال کنید و با هر بار ارسال ، فایل های قبلی حذف خواهند شد.