کتابخانه دیجیتال


    با دو بار کلیک روی واژه‌ها یا انتخاب متن و کلیک روی آنها می‌توانید آنها را در لغتنامه ی دهخدا جستجو کنید

    شبی با یار در خلوت مرا عیشی نهانی بود

    که مجلس با وجود او بهشت جاودانی بود

    عقیقش از لطافت در قدح چون عکس می‌افکند

    می اندر جام یاقوتی تو گوئی لعل کانی بود

    جهان چونروز روشن بود بر چشمم شب تاری

    تو گوئی شمع رخسارش چراغ آسمانی بود

    ز آه و اشک میگونم شبی تا روز در مجلس

    سماع ارغنونی و شراب ارغوانی بود

    چو خضرم هر زمان می‌شد حیات جاودان حاصل

    که می در ظلمت شب عین آب زندگانی بود

    خیال قد سرو آساش چون در چشم من بنشست

    مرا بر جویبار دیده سرو بوستانی بود

    میانش را نشان هستی اندر نیستی جستم

    چودیدم در کنار آنرا نشان از بی نشانی بود

    چنان کاندر پریشانی سرافرازی کند زلفش

    توانائی چشم ساحرش در ناتوانی بود

    چوچشم خواجوی دلخسته گاه گوهر افشانی

    همه شب کار لعل آبدارش درفشانی بود

شما می توانید این مطلب را با صدای خود ضبط کنید و برای دیگران به یادگار بگذارید.

کافی ست فایل مورد نظر را انتخاب کنید و برای ما ارسال کنید. صوت شما پس از تایید ، در سایت نمایش داده خواهد شد.

توجه داشته باشید که برای هر مطلب فقط یک فایل می توانید ارسال کنید و با هر بار ارسال ، فایل های قبلی حذف خواهند شد.

یک فایل آپلود کنید
فرمت های mp3 و wav پذیرفته می شوند.

نظرات

Captcha