کتابخانه دیجیتال


    با دو بار کلیک روی واژه‌ها یا انتخاب متن و کلیک روی آنها می‌توانید آنها را در لغتنامه ی دهخدا جستجو کنید

    گلی به رنگ تو از غنچه بر نمی‌آید

    بتی بنقش تو از چین بدر نمی‌آید

    مرا نپرسی و گویند دشمنان که چرا

    ز پا فتادی و عمرت بسر نمی‌آید

    چه جرم کردم و از من چه در وجود آمد

    که یادت از من خسته جگر نمی‌آید

    شدم خیالی و در هر طرف که می‌نگرم

    بجز خیال توام در نظر نمی‌آید

    بیار بادهٔ گلگون که صبحدم ز خمار

    سرم چو نرگس مخمور بر نمی‌آید

    بجز مشاهدهٔ دوستان نباید دید

    چرا که دیده بکاری دگر نمی‌آید

    که آورد خبری زان به خشم رفتهٔ ما

    که مدتیست که از وی خبر نمی‌آید

    ز کوهم این عجب آید ز حسرت فرهاد

    که سیل خون دلش در کمر نمی‌آید

    به اشک و چهرهٔ خواجو کی التفات کند

    کسی که در نظرش سیم و زر نمی‌آید

شما می توانید این مطلب را با صدای خود ضبط کنید و برای دیگران به یادگار بگذارید.

کافی ست فایل مورد نظر را انتخاب کنید و برای ما ارسال کنید. صوت شما پس از تایید ، در سایت نمایش داده خواهد شد.

توجه داشته باشید که برای هر مطلب فقط یک فایل می توانید ارسال کنید و با هر بار ارسال ، فایل های قبلی حذف خواهند شد.

یک فایل آپلود کنید
فرمت های mp3 و wav پذیرفته می شوند.

نظرات

Captcha