خواجوی کرمانی
غزلیات
غزل شماره ۴۵۶: گلی به رنگ تو از غنچه بر نمیآید
قلم
چینش
وسط چین
راست چین
چپ چین
قلم
ایران سنس
نستعلیق
وزیر
نازنین
تیتر
گلدان
گل
دست نویس
شکسته
مروارید
نیریزی
ثلث
Tahoma
رنگ
اندازه
ارتفاع
سایه
رنگ
تیرگی
وضوح
افقی
عمودی
زمینه
نسبت
1:1
9:16
رنگ
تصاویر پیش فرض
اندازه
متناسب شود
برش داده شود
وضوح
حذف تصویر زمینه
حاشیه
اندازه
رنگ
گردی گوشه
متن
دانلود
می توانید متن را اصلاح نمایید:
گلی به رنگ تو از غنچه بر نمی آید بتی بنقش تو از چین بدر نمی آید مرا نپرسی و گویند دشمنان که چرا ز پا فتادی و عمرت بسر نمی آید چه جرم کردم و از من چه در وجود آمد که یادت از من خسته جگر نمی آید شدم خیالی و در هر طرف که می نگرم بجز خیال توام در نظر نمی آید بیار بادهٔ گلگون که صبحدم ز خمار سرم چو نرگس مخمور بر نمی آید بجز مشاهدهٔ دوستان نباید دید چرا که دیده بکاری دگر نمی آید که آورد خبری زان به خشم رفتهٔ ما که مدتیست که از وی خبر نمی آید ز کوهم این عجب آید ز حسرت فرهاد که سیل خون دلش در کمر نمی آید به اشک و چهرهٔ خواجو کی التفات کند کسی که در نظرش سیم و زر نمی آید خواجوی کرمانی