کتابخانه دیجیتال


    با دو بار کلیک روی واژه‌ها یا انتخاب متن و کلیک روی آنها می‌توانید آنها را در لغتنامه ی دهخدا جستجو کنید

    عشقست که چون پرده ز رخ باز گشاید

    در دیدهٔ صاحب‌نظران حسن نماید

    حسنست که چون مست به بازار برآید

    در پرده‌ئی هر زمزمهٔ عشق سراید

    گر عشق نباشد کمر حسن که بندد

    ور حسن نباشد دل عشق از چه گشاید

    گر صورت جانان نبود دل که ستاند

    ور واسطهٔ جان نبود تن به چه پاید

    خورشید که در پردهٔ انوار نهانست

    گر رخ ننماید دل ذره که رباید

    بی مهر دل سوخته را نور نباشد

    روشن شود آن خانه که شمعیش درآید

    گر ابر نگرید دل بستان ز چه خندد

    ور می نبود زنگ غم از دل چه زداید

    خواجو اگر از عشق بسوزند چو شمعت

    خوش باش که از سوز دلت جان بفزاید

    خواهی که در آئینه رخت خوب نماید

    آئینه مصفا و رخ آراسته باید

شما می توانید این مطلب را با صدای خود ضبط کنید و برای دیگران به یادگار بگذارید.

کافی ست فایل مورد نظر را انتخاب کنید و برای ما ارسال کنید. صوت شما پس از تایید ، در سایت نمایش داده خواهد شد.

توجه داشته باشید که برای هر مطلب فقط یک فایل می توانید ارسال کنید و با هر بار ارسال ، فایل های قبلی حذف خواهند شد.

یک فایل آپلود کنید
فرمت های mp3 و wav پذیرفته می شوند.

نظرات

Captcha