کتابخانه دیجیتال


    با دو بار کلیک روی واژه‌ها یا انتخاب متن و کلیک روی آنها می‌توانید آنها را در لغتنامه ی دهخدا جستجو کنید

    هر کو چو شمع ز آتش دل تاج سر نکرد

    سر در میان مجلس عشاق برنکرد

    برخط عشق ماه رخان چون قلم کسی

    ننهاد سر که همچو قلم ترک سرنکرد

    آنکس شکست قلب که بیمش ز جان نبود

    وان یافت زندگی که ز کشتن حذر نکرد

    سر برنکرد پیش سرافکندگان عشق

    چون شمع هر که سرکشی از سر بدر نکرد

    خون شد ز اشک ما دل سنگین کوهسار

    وان سست مهر بردل سختش اثر نکرد

    گشتیم خاک پایش و آنسرو سرفراز

    دامن کشان روان شد و در ما نظر نکرد

    ملک وجود را برسلطان عشق او

    بردیم و التفات بدان مختصر نکرد

    شد کاروان و خون دل بیقرار ما

    رفت از قفای محمل و ما را خبرنکرد

    ننوشت ماجرای دل و دیده‌ام دبیر

    تا نامه را بخون دل و دیده تر نکرد

    زان ساعتم که بر ره مستی گذر فتاد

    در خاطرم دگر غم هستی گذر نکرد

    خواجو چگونه جامهٔ جان چاک زد چو صبح

    گر گوش بر ترنم مرغ سحر نکرد

شما می توانید این مطلب را با صدای خود ضبط کنید و برای دیگران به یادگار بگذارید.

کافی ست فایل مورد نظر را انتخاب کنید و برای ما ارسال کنید. صوت شما پس از تایید ، در سایت نمایش داده خواهد شد.

توجه داشته باشید که برای هر مطلب فقط یک فایل می توانید ارسال کنید و با هر بار ارسال ، فایل های قبلی حذف خواهند شد.

یک فایل آپلود کنید
فرمت های mp3 و wav پذیرفته می شوند.

نظرات

Captcha