کتابخانه دیجیتال


    با دو بار کلیک روی واژه‌ها یا انتخاب متن و کلیک روی آنها می‌توانید آنها را در لغتنامه ی دهخدا جستجو کنید

    گل اندامی که گلگون می‌دواند

    بدان نازک تنی چون می‌دواند

    بگاه جلوه از چابک سواری

    فرس بر شاه گردون می‌دواند

    مگر خونم بخواهد ریخت امشب

    که برعزم شبیخون می‌دواند

    چو گلگون سرشکم مردم چشم

    ز راه دیده بیرون می‌دواند

    چنانش گرم رو بینم که چون آب

    دمادم تا بجیحون می‌دواند

    برو در خواهد آمد خون چشمم

    بدین گرمی که گلگون می‌دواند

    سپهرم در پی خورشید رویان

    بگرد ربع مسکون می‌دواند

    چنین کز چشم خواجو می‌رود اشک

    عجب نبود گرش خون می‌دواند

شما می توانید این مطلب را با صدای خود ضبط کنید و برای دیگران به یادگار بگذارید.

کافی ست فایل مورد نظر را انتخاب کنید و برای ما ارسال کنید. صوت شما پس از تایید ، در سایت نمایش داده خواهد شد.

توجه داشته باشید که برای هر مطلب فقط یک فایل می توانید ارسال کنید و با هر بار ارسال ، فایل های قبلی حذف خواهند شد.

یک فایل آپلود کنید
فرمت های mp3 و wav پذیرفته می شوند.

نظرات

Captcha