خواجوی کرمانی
غزلیات
غزل شماره ۳۵۲: گل اندامی که گلگون میدواند
قلم
چینش
وسط چین
راست چین
چپ چین
قلم
ایران سنس
نستعلیق
وزیر
نازنین
تیتر
گلدان
گل
دست نویس
شکسته
مروارید
نیریزی
ثلث
Tahoma
رنگ
اندازه
ارتفاع
سایه
رنگ
تیرگی
وضوح
افقی
عمودی
زمینه
نسبت
1:1
9:16
رنگ
تصاویر پیش فرض
اندازه
متناسب شود
برش داده شود
وضوح
حذف تصویر زمینه
حاشیه
اندازه
رنگ
گردی گوشه
متن
دانلود
می توانید متن را اصلاح نمایید:
گل اندامی که گلگون می دواند بدان نازک تنی چون می دواند بگاه جلوه از چابک سواری فرس بر شاه گردون می دواند مگر خونم بخواهد ریخت امشب که برعزم شبیخون می دواند چو گلگون سرشکم مردم چشم ز راه دیده بیرون می دواند چنانش گرم رو بینم که چون آب دمادم تا بجیحون می دواند برو در خواهد آمد خون چشمم بدین گرمی که گلگون می دواند سپهرم در پی خورشید رویان بگرد ربع مسکون می دواند چنین کز چشم خواجو می رود اشک عجب نبود گرش خون می دواند خواجوی کرمانی