کتابخانه دیجیتال


    با دو بار کلیک روی واژه‌ها یا انتخاب متن و کلیک روی آنها می‌توانید آنها را در لغتنامه ی دهخدا جستجو کنید

    عاقل ندهد عاشق دلسوخته را پند

    سلطان ننهد بنده محنت زده را بند

    ای یار عزیز انده دوری تو چه دانی

    من دانم و یعقوب فراق رخ فرزند

    از دیدهٔ رود آور اگر سیل برانم

    چون دجلهٔ بغداد شود دامن الوند

    عیبم مکن ای خواجه که در عالم معنی

    جهلست خردمندی و دیوانه خردمند

    تا جان بود از مهر رخش برنکنم دل

    گر میر نهد بندم و گر پیر دهد پند

    آن فتنه کدامست که بنیاد جهانی

    چون پرده ز رخسار برافکند برافکند

    برمن مفشان دست تعنت که بشمشیر

    از لعل تو دل برنکنم چون مگس از قند

    در دیدهٔ من حسرت رخسار تو تا کی

    در سینهٔ من آتش هجران تو تا چند

    ناچار چو شد بندهٔ فرمان تو خواجو

    چون گردن طاعت ننهد پیش خداوند

شما می توانید این مطلب را با صدای خود ضبط کنید و برای دیگران به یادگار بگذارید.

کافی ست فایل مورد نظر را انتخاب کنید و برای ما ارسال کنید. صوت شما پس از تایید ، در سایت نمایش داده خواهد شد.

توجه داشته باشید که برای هر مطلب فقط یک فایل می توانید ارسال کنید و با هر بار ارسال ، فایل های قبلی حذف خواهند شد.

یک فایل آپلود کنید
فرمت های mp3 و wav پذیرفته می شوند.

نظرات

Captcha