کتابخانه دیجیتال


    با دو بار کلیک روی واژه‌ها یا انتخاب متن و کلیک روی آنها می‌توانید آنها را در لغتنامه ی دهخدا جستجو کنید

    همرهان رفتند و ما را در سفر بگذاشتند

    از خبر رفتیم و ما را بیخبر بگذاشتند

    بر میان از مو کمر بستند و این شوریده را

    همچو موی آشفته بر کوه و کمر بگذاشتند

    بر سر راه اوفتادم تا ز من بر نگذرند

    همچو خاک ره مرا بر رهگذر بگذاشتند

    شمع را در آتش و سوز جگر بگداختند

    طوطی شیرین سخن را بی شکر بگذاشتند

    بلبل شوریده دلرا از چمن کردند دور

    طوطی شیرین سخن را بی شکر بگذاشتند

    پیشتر رفتیم و ما را نیشتر بر جان زدند

    وینچنین با ریش و زخم نیشتر بگذاشتند

    بی غباری از چه ما را خاک راه انگاشتند

    بی خطائی از چه ما را در خطر بگذاشتند

    کار خواجو زیر و بالا بود چون دور فلک

    کار او را بین که چون زیر و زبر بگذاشتند

شما می توانید این مطلب را با صدای خود ضبط کنید و برای دیگران به یادگار بگذارید.

کافی ست فایل مورد نظر را انتخاب کنید و برای ما ارسال کنید. صوت شما پس از تایید ، در سایت نمایش داده خواهد شد.

توجه داشته باشید که برای هر مطلب فقط یک فایل می توانید ارسال کنید و با هر بار ارسال ، فایل های قبلی حذف خواهند شد.

یک فایل آپلود کنید
فرمت های mp3 و wav پذیرفته می شوند.

نظرات

Captcha