کتابخانه دیجیتال


    با دو بار کلیک روی واژه‌ها یا انتخاب متن و کلیک روی آنها می‌توانید آنها را در لغتنامه ی دهخدا جستجو کنید

    هر که او را قدمی هست ز سر نندیشد

    وانکه او را گهری هست ز زر نندیشد

    عجب از لاله دلسوخته کو در دم صبح

    از خروشیدن مرغان سحر نندیشد

    آنکه کام دل او ریختن خون منست

    از دل ریش من خسته جگر نندیشد

    هر که خاطر بکسی داد چه بیمش ز خطر

    کانکه رفت از پی خاطر ز خطر نندیشد

    پیش شمع رخ زیبای تو گر جان بدهم

    نبود عیب که پروانه ز پر نندیشد

    خستهٔ ضرب تو از تیغ و سنان غم نخورد

    کشتهٔ عشق تو از تیر و تبر نندیشد

    سر اگر در سر کار تو کنم دوری نیست

    کانکه در دست تو افتاد ز سر نندیشد

    نکنم یاد شب هجر تو در روز وصال

    کانکه شد ساکن جنت ز سقر نندیشد

    مکن اندیشه که خواجو نکند یاد لبت

    کاین خیالیست که طوطی ز شکر نندیشد

شما می توانید این مطلب را با صدای خود ضبط کنید و برای دیگران به یادگار بگذارید.

کافی ست فایل مورد نظر را انتخاب کنید و برای ما ارسال کنید. صوت شما پس از تایید ، در سایت نمایش داده خواهد شد.

توجه داشته باشید که برای هر مطلب فقط یک فایل می توانید ارسال کنید و با هر بار ارسال ، فایل های قبلی حذف خواهند شد.

یک فایل آپلود کنید
فرمت های mp3 و wav پذیرفته می شوند.

نظرات

Captcha