کتابخانه دیجیتال


    با دو بار کلیک روی واژه‌ها یا انتخاب متن و کلیک روی آنها می‌توانید آنها را در لغتنامه ی دهخدا جستجو کنید

    ایکه از شرمت خوی از رخسارهٔ خور می‌چکد

    چون سخن می‌گوئی از لعل تو گوهر می‌چکد

    زان لب شیرین چو می‌آرم حدیثی در قلم

    از نی کلکم نظر کن کاب شکر می‌چکد

    دامن گردون پر از خون جگر بینم بصبح

    بسکه در مهر تو اشک از چشم اختر می‌چکد

    چون عقیق گوهر افشان تو می‌آرم بیاد

    در دمم سیم مذاب از دیده بر زر می‌چکد

    بسکه می‌ریزد ز چشمم اشک میگون شمع‌وار

    ز آتش دل خون لعل از چشم ساغر می‌چکد

    عاقبت سیلابم از سر بگذرد چون دمبدم

    راه می‌گیرم برآب چشم و دیگر می‌چکد

    آستین بردیده می‌بندم ولی در دامنم

    خون دل چندانکه می‌بینم فزونتر می‌چکد

    خامه چون احوال دردم بر زبان می‌آورد

    اشک خونینش روان بر روی دفتر می‌چکد

    تشنه می‌میرم چو خواجو برلب دریا و لیک

    برلب خشکم سرشک از دیدهٔ تر می‌چکد

شما می توانید این مطلب را با صدای خود ضبط کنید و برای دیگران به یادگار بگذارید.

کافی ست فایل مورد نظر را انتخاب کنید و برای ما ارسال کنید. صوت شما پس از تایید ، در سایت نمایش داده خواهد شد.

توجه داشته باشید که برای هر مطلب فقط یک فایل می توانید ارسال کنید و با هر بار ارسال ، فایل های قبلی حذف خواهند شد.

یک فایل آپلود کنید
فرمت های mp3 و wav پذیرفته می شوند.

نظرات

Captcha