کتابخانه دیجیتال


    با دو بار کلیک روی واژه‌ها یا انتخاب متن و کلیک روی آنها می‌توانید آنها را در لغتنامه ی دهخدا جستجو کنید

    شام شکستگان را هرگز سحر نباشد

    وز روز تیره روزان تاریکتر نباشد

    هر کو ز جان برآمد از دست دل ننالد

    وانکو ز پا درآمد در بند سر نباشد

    پیر شرابخانه از بادهٔ مغانه

    تا بیخبر نگردد صاحب خبر نباشد

    در بزم درد نوشان زهد و ورع نگنجد

    در عالم حقیقت عیب و هنر نباشد

    هر کو رخ تو جوید از مه سخن نگوید

    وانکو قد تو بیند کوته نظر نباشد

    در اشک و روی زردم سهلست اگر ببینی

    زانرو که چشم نرگس بر سیم و زر نباشد

    یک شمه زین شمائل در شاخ گل نیابی

    یک ذره زین ملاحت در ماه و خور نباشد

    مطبوع‌تر ز قدت سرو سهی نخیزد

    شیرین تر از دهانت تنگ شکر نباشد

    چون عزم راه کردم بنمود زلف و عارض

    یعنی قمر به عقرب روز سفر نباشد

    گفتم دل من از خون دریاست گفت آری

    همچون دل تو بحری در هیچ بر نباشد

    گفتم که روز عمرم شد تیره گفت خواجو

    بالاتر از سیاهی رنگی دگر نباشد

شما می توانید این مطلب را با صدای خود ضبط کنید و برای دیگران به یادگار بگذارید.

کافی ست فایل مورد نظر را انتخاب کنید و برای ما ارسال کنید. صوت شما پس از تایید ، در سایت نمایش داده خواهد شد.

توجه داشته باشید که برای هر مطلب فقط یک فایل می توانید ارسال کنید و با هر بار ارسال ، فایل های قبلی حذف خواهند شد.

یک فایل آپلود کنید
فرمت های mp3 و wav پذیرفته می شوند.

نظرات

Captcha