کتابخانه دیجیتال


    با دو بار کلیک روی واژه‌ها یا انتخاب متن و کلیک روی آنها می‌توانید آنها را در لغتنامه ی دهخدا جستجو کنید

    دلم از دست بشد تا بسر او چه رسد

    وین جگر سوخته را از گذر او چه رسد

    از برم رفت و من بیدل ودین بر سر راه

    مترصد که پیامم ز بر او چه رسد

    شد بچین سر زلف تو و این عین خطاست

    تا من دلشده را از سفر او چه رسد

    خبرت هست که شب تا بسحر منتظرم

    بر سر کوی ستم تا خبر او چه رسد

    جز غبار دل شوریده من خاکی را

    نیست معلوم که از خاک در او چه رسد

    آنکه هر لحظه رسد خون جگر بر کمرش

    کس چه داند که بکوه از کمر او چه رسد

    چشم او ناظر دیوان جمالست ولیک

    تا بملک دل ما از نظر او چه رسد

    چو از آن تنگ شکر هیچ نگردد حاصل

    بمن خسته نصیب از شکر او چه رسد

    گشت خواجو هدف ناوک عشقش لیکن

    تا ز پیکان جفا بر جگر او چه رسد

شما می توانید این مطلب را با صدای خود ضبط کنید و برای دیگران به یادگار بگذارید.

کافی ست فایل مورد نظر را انتخاب کنید و برای ما ارسال کنید. صوت شما پس از تایید ، در سایت نمایش داده خواهد شد.

توجه داشته باشید که برای هر مطلب فقط یک فایل می توانید ارسال کنید و با هر بار ارسال ، فایل های قبلی حذف خواهند شد.

یک فایل آپلود کنید
فرمت های mp3 و wav پذیرفته می شوند.

نظرات

Captcha