کتابخانه دیجیتال


    با دو بار کلیک روی واژه‌ها یا انتخاب متن و کلیک روی آنها می‌توانید آنها را در لغتنامه ی دهخدا جستجو کنید

    ترا که موی میان هم وجود و هم عدمست

    دو زلف افعی ضحاک و چهره جام جمست

    بتیرگی شده آشفته‌تر حقیقت شرع

    سواد زلف تو گوئی که رای بوالحکمست

    ز دور چرخ شبی این سوال می‌کردم

    که از زمانه مرا خود نصیب جمله غمست

    بطیره گفت نبینی سپهر کاسه مثال

    ز بهر خوردن خون تو جمله تن شکمست

    گر آبروی نه در خاک کوش می‌طلبند

    چو زلف یار قد عاشقان چرا بخمست

    دلم بغمزه و ابروی او بمکتب عشق

    امیدوار چو طفلان بنون و القلمست

    ز شام زلف سیه چون نمود طلعت صبح

    زمانه گفت که ای عاشقان سپیده‌دمست

    مجال نطق ندارم چرا که بیش از پیش

    میان لاغر او در کنار کم ز کمست

    ز لعل او شکری التماس می‌کردم

    که مدتی است که جانم مقید المست

    جواب داد که بر هیچ دل منه خواجو

    که چون میان دهنم را وجود در عدمست

شما می توانید این مطلب را با صدای خود ضبط کنید و برای دیگران به یادگار بگذارید.

کافی ست فایل مورد نظر را انتخاب کنید و برای ما ارسال کنید. صوت شما پس از تایید ، در سایت نمایش داده خواهد شد.

توجه داشته باشید که برای هر مطلب فقط یک فایل می توانید ارسال کنید و با هر بار ارسال ، فایل های قبلی حذف خواهند شد.

یک فایل آپلود کنید
فرمت های mp3 و wav پذیرفته می شوند.

نظرات

Captcha