به تارنماری گنجینه فارسی خوش آمدید. لطفا در معرفی تارنمای گنجینه فارسی ما را یاری بفرمایید
خدنگ غمزهٔ جادو چو در کمان آرد
هزار عاشق دلخسته را بجان آرد
در آن دقیقهٔ باریک عقل خیره شود
دلم حدیث میانش چو در میان آرد
حلاوت سخنش کام جان کند شیرین
عبارتی ز لبش هر که در بیان آرد
از آن دو نرگس مخمور ناتوان عجبست
که تیر غمزه بدینگونه در کمان آرد
اگر چو خامه سرش تا به سینه بشکافند
نه عاشقست که یک حرف بر زبان آرد
کدام قاصد فرخنده میرود که مرا
حدیثی از لب آن ماه مهربان آرد
ز راه بنده نوازی مگر نسیم صبا
ز دوستان خبری سوی دوستان آرد
چرا حرام کند خواب بر دو دیدهٔ من
اگر نسیم سحر خواب پاسبان آرد
کسی که وصف لب و عارض کند خواجو
شکر بمصر برد گل بگلستان آرد
شما می توانید این مطلب را با صدای خود ضبط کنید و برای دیگران به یادگار بگذارید.
کافی ست فایل مورد نظر را انتخاب کنید و برای ما ارسال کنید. صوت شما پس از تایید ، در سایت نمایش داده خواهد شد.
توجه داشته باشید که برای هر مطلب فقط یک فایل می توانید ارسال کنید و با هر بار ارسال ، فایل های قبلی حذف خواهند شد.