خواجوی کرمانی
غزلیات
غزل شماره ۲۶۷: خدنگ غمزهٔ جادو چو در کمان آرد
قلم
چینش
وسط چین
راست چین
چپ چین
قلم
ایران سنس
نستعلیق
وزیر
نازنین
تیتر
گلدان
گل
دست نویس
شکسته
مروارید
نیریزی
ثلث
Tahoma
رنگ
اندازه
ارتفاع
سایه
رنگ
تیرگی
وضوح
افقی
عمودی
زمینه
نسبت
1:1
9:16
رنگ
تصاویر پیش فرض
اندازه
متناسب شود
برش داده شود
وضوح
حذف تصویر زمینه
حاشیه
اندازه
رنگ
گردی گوشه
متن
دانلود
می توانید متن را اصلاح نمایید:
خدنگ غمزهٔ جادو چو در کمان آرد هزار عاشق دلخسته را بجان آرد در آن دقیقهٔ باریک عقل خیره شود دلم حدیث میانش چو در میان آرد حلاوت سخنش کام جان کند شیرین عبارتی ز لبش هر که در بیان آرد از آن دو نرگس مخمور ناتوان عجبست که تیر غمزه بدینگونه در کمان آرد اگر چو خامه سرش تا به سینه بشکافند نه عاشقست که یک حرف بر زبان آرد کدام قاصد فرخنده می رود که مرا حدیثی از لب آن ماه مهربان آرد ز راه بنده نوازی مگر نسیم صبا ز دوستان خبری سوی دوستان آرد چرا حرام کند خواب بر دو دیدهٔ من اگر نسیم سحر خواب پاسبان آرد کسی که وصف لب و عارض کند خواجو شکر بمصر برد گل بگلستان آرد خواجوی کرمانی