کتابخانه دیجیتال


    با دو بار کلیک روی واژه‌ها یا انتخاب متن و کلیک روی آنها می‌توانید آنها را در لغتنامه ی دهخدا جستجو کنید

    چو شام شد بشبستان باید کرد

    ز ماه نو طلب آفتاب باید کرد

    لباس ازرق صوفی که عین زراقیست

    بخون چشم صراحی خضاب باید کرد

    لب پیاله و رخسار مردم دیده

    ز عکس باده چو یاقوت ناب باید کرد

    مفرح جگر خسته و دوای خمار

    ز لعل ساقی و جام شراب باید کرد

    مدام بهر جگر خوارگان دردیکش

    دل پر آتش خونین کباب باید کرد

    مهی که منزل او در میان جان منست

    کناره از در او از چه باب باید کرد

    چو آفتاب کشد روی در حجاب عدم

    نظارهٔ قمری شب نقاب باید کرد

    برآتش دل ما ریز آب آتش فام

    که دفع آتش سوزان به آب باید کرد

    اگر بکوی خرابات می‌کنی مسکن

    نخست خانه هستی خراب باید کرد

    وگر بچنگ نمی‌آیدت خوش آوازی

    بکنج میکده ساز رباب باید کرد

    بروی دوست بروز آور امشب ای خواجو

    که در بهشت برین ترک خواب باید کرد

شما می توانید این مطلب را با صدای خود ضبط کنید و برای دیگران به یادگار بگذارید.

کافی ست فایل مورد نظر را انتخاب کنید و برای ما ارسال کنید. صوت شما پس از تایید ، در سایت نمایش داده خواهد شد.

توجه داشته باشید که برای هر مطلب فقط یک فایل می توانید ارسال کنید و با هر بار ارسال ، فایل های قبلی حذف خواهند شد.

یک فایل آپلود کنید
فرمت های mp3 و wav پذیرفته می شوند.

نظرات

Captcha