کتابخانه دیجیتال


    با دو بار کلیک روی واژه‌ها یا انتخاب متن و کلیک روی آنها می‌توانید آنها را در لغتنامه ی دهخدا جستجو کنید

    مرغ جانرا هر دو عالم آشیانی بیش نیست

    حاصلم زین قرص زرین نیم نانی بیش نیست

    از نعیم روضهٔ رضوان غرض دانی که چیست

    وصل جانان ورنه جنت بوستانی بیش نیست

    گفتم از خاک درش سر بر ندارم بنده‌وار

    باز می‌گویم سری بر آستانی بیش نیست

    آنچنان در عالم وحدت نشان گم کرده‌ام

    کز وجودم اینکه می‌بینی نشانی بیش نیست

    چند گویم هر نفس کاهم ز گردون درگذشت

    کاسمان از آتش آهم دخانی بیش نیست

    در غمش چون دانهٔ نارست آب چشم من

    وز لبش کام روانم ناردانی بیش نیست

    گفتمش چشمت بمستی خون جانم ریخت گفت

    گر چه خونخوارست آخر ناتوانی بیش نیست

    گر بجان قانع شود در پایش افشانم روان

    کانچه در دستست حالی نیم جانی بیش نیست

    یک زمان خواجو حضور دوستان فرصت شمار

    زانکه از دور زمان فرصت زمانی بیش نیست

شما می توانید این مطلب را با صدای خود ضبط کنید و برای دیگران به یادگار بگذارید.

کافی ست فایل مورد نظر را انتخاب کنید و برای ما ارسال کنید. صوت شما پس از تایید ، در سایت نمایش داده خواهد شد.

توجه داشته باشید که برای هر مطلب فقط یک فایل می توانید ارسال کنید و با هر بار ارسال ، فایل های قبلی حذف خواهند شد.

یک فایل آپلود کنید
فرمت های mp3 و wav پذیرفته می شوند.

نظرات

Captcha